سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

ده ماهگی

ده ماهگیت مبارک گل بهارم دلبندم ده ماهه شدی، فهیم‌تر و با درایت‌تر و من چقدر بی تابم! بی تاب روزهایی که با تو گذشت، میسوزد دلم، برای تک تک لحظات با تو بودن که میگذرد! این روزها آنقدر ناب و تکرار ناشدنی‌ست که دل برایشان پر می‌زند، آنقدر غرق در دنیای کودکانه‌ات هستی، که مجال بی تابی برای بزرگ شدنت نیست. این روزها که تو هستی، می‌شود به وضوح خدا را دید و بوی بهشت را حس کرد. ...
27 بهمن 1398

دومین آتلیه

شیرین عسل یک ماه پیش رفتیم آتلیه و بالاخره بعد از دوماه چشم انتظاری امروز اقای برزگر عکسا رو ادیت شده فرستادن نمیدونی چ جیگری شده  دلبر نازم زیباییت را هر لحظه به رخ فرشته ها می کشم  اینم عکسای ناز پسر من این ژست ایده ی بابا امیر بود  وای سامانم باباجون عاشق این عکسته  کپی برابر اصل با سینا شما نبض زندگی هستید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ...
16 بهمن 1398
1